سفارش تبلیغ
صبا ویژن
شگفتا خلافت از راه همصحبتى به دست آید . [ و شعرى از او در این باره روایت شده است : ] اگر با شورا کار آنان را به دست گرفتى چه شورایى بود که رأى دهندگان در آنجا نبودند . و اگر از راه خویشاوندى بر مدعیّان حجّت آوردى ، دیگران از تو به پیامبر نزدیکتر و سزاوارتر بودند . [نهج البلاغه]
سرچشمه

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

           آیه 106 سوره مائده

 

یِا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُواْ شَهَادَةُ بَیْنِکُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ حِینَ الْوَصِیَّةِ اثْنَانِ ذَوَا عَدْلٍ مِّنکُمْ أَوْ آخَرَانِ مِنْ غَیْرِکُمْ إِنْ أَنتُمْ ضَرَبْتُمْ فِی الأَرْضِ فَأَصَابَتْکُم مُّصِیبَةُ الْمَوْتِ تَحْبِسُونَهُمَا مِن بَعْدِ الصَّلاَةِ فَیُقْسِمَانِ بِاللّهِ إِنِ ارْتَبْتُمْ لاَ نَشْتَرِی بِهِ ثَمَناً وَلَوْ کَانَ ذَا قُرْبَى وَلاَ نَکْتُمُ شَهَادَةَ اللّهِ إِنَّا إِذاً لَّمِنَ الآثِمِینَ (106)

 

 اى کسانى که ایمان آورده‏اید! هنگامى که مرگ یکى از شما فرا رسد، در موقع وصیت باید از میان شما، دو نفر عادل را به شهادت بطلبد؛ یا اگر مسافرت کردید، و مصیبت مرگ شما فرا رسید، [و در آن جا مسلمانى نیافتید،] دو نفر از غیر خودتان را به گواهى بطلبید، و اگر به هنگام اداى شهادت‏، در صدق آنها شک کردید، آنها را بعد از نماز نگاه مى‏دارید تا سوگند یاد کنند که‏: (ما حاضر نیستیم حق را به چیزى بفروشیم‏، هر چند در مورد خویشاوندان ما باشد! و شهادت الهى را کتمان نمى‏کنیم‏، که از گناهکاران خواهیم بود!)  «106» 

 

     واژگان آیه :

 

حضر : حضور یافت ، ناظر شد ، فرارسید ( وقت مرک )

وصیه :  وصیت کننده ، آنچه وصیت شده ، جانشین شد ، توصیه کرد ، پند ، اندرز ،

ذوا عدل : صاحب عدل

اصابت :  زدن به هدف ، درست گفتن ، گرفتار کردن

مصیبت : عاشق و شیفته شد ، سختی و رنج ، اندوه

حبس : منع کرد ، زندانی کرد ، وقف کرد ، ضبط کرد

رتب :   مرتب کردن

اثم :  گناه ، عمل حرام

 

اجرای عدالت اسلامی و حفظ حقوق مردم از مهم ترین مسائلی است که دین بر روی آن تاکید دارد و برای آنکه حقوق ورثه در اموال میت از میان نرود و حق باز ماندگان ، یتیمان  و ضغیران پایمال نشود دستور داده است که در موقع وصیت حتما دو نفر عادل از خودشان را به شهادت به طلبند فارغ از جنسیت آنان و ملاک  این شهادت عدالت داشتن است و این ملکه جاریه خداوند که در نظام هستی در جریان است فقط توسط انسانها هست نظام عدالتیش یهم می خورد و حتی برای کسب این جهان هستی نیز از چیزی فرو گذار نمی کند .

در واقع وقتی که عدالت در نظر گرفته نشود این انسان تا جایی پیش خواهد رفت که خود را جانشین خداوند کرده و مالکیت بر همه هستی نیز او را اغنا نمی کند .

این چنین است که از وجود ناقص انسانی که از رتق و فتق کردن امورات خویش عاجز است مالکیت جهان را نیز می طلبد ، (( شما بگویید که چرا خطاب آیه به مومنان هست که اگر شما رو مرگ فرا گرفت )) مگر غیر مومن را مرگ فرا نمی گیرد ؟ پس چرا این خطاب عام تبدیل به یک خطاب خاص شده است ؟؟

ازواژهگان می توان خضر را نام برد که معنای آن وقت مرگ است ، تعبیر آیه این چنین است که که غیر مومن وقتی میمیرد دیگر حضوری حتی تا روز قیامت با پروردگار ندارد ، اما هنگام رخت بر بستن از این جهان حضور خداوند را مومن شاهد می شود ، این چنین است که مرگ و فراغت از دنیا برای انسانهای خدا جو به منزله شهد و عسل است به گفته حضرت علی علیه السلام راحتی از این دنیا بجهت مسئولیتهای سنگین آن است برای انسان مومن در واقع عدالت خداوندی این چنین است به نزد مومن قبل از رخت بر بستن می آید و غیر مومن را یاری نمیکند و او را نمی بیند تا قیامت .

وما در ادعیه خود نیز طالب حضور خدا در زمان مرگ هستیم خوب چنین انسانی که خداوند به پیشوازش می آید آیا حیف نیست که حرف نگفته با جهان داشته باشد و باز هم معطل این دنیا گردد ؟ و به فوریت لبیک به خدا نگوید برای رفتن خداوند رو معطل بگذارد ؟.

خدایی که بسیار طالب حضور بنده مومن خویش است لذا باید وصیت خویش را برای بازماندگان نوشته باشد و عدالت هم یعنی همین که کسی زمان مرگ کار عقب مانده در جهان نداشته باشد نه مانند غیر مومنی که طبق آیات خداوندی طلب فرصت می کند برای باز گشت به دنیا و جبران مافات .

از دیگر معانی مصیبت سختی و رنج و اندوه است و در سفر با هر تعبیری مرگ را مصیبت میداند نه از باب خود مرگ که اگر مومنی را در سفر نداشتی دو تن از غیر خودتان که اهل کتاب هستند به شهادت بگیر ، لذا این مصیبت از این ناحیه نامگذاری شده است نه از ناحیه خود مرگ ، پس مرگ امر حقی است که جزو امورات حقه عدالت در جهان هستی و از بخشندگی های عامی است که نصیب همه خواهد شد با توجه کردن به عدالت و بحث ورثه ،  ترسیمی موهوم از مرگ که امری طبیعی است در وجود انسان پیدا می شود و در عوض انسان   مومن مرگ را  یک راحتی و شیرینی می شناسدکه از ویژگیهای عدالت در وجود هر انسانی است هر چه این ملکه عدالت را در وجود خویش کامل کرده باشیم بخث مرگ برایمان حل شده تر است انشالله که چنین باشد .

 

 



مرزلن ::: چهارشنبه 86/7/11::: ساعت 3:21 عصر


لیست کل یادداشت های این وبلاگ